این جا دیگه ته ش بود
تا حالا شده برسی به آخر ش؟ یعنی برسی به جایی که با خودت بگی : خب دیگه تموم شد. این هم جایی که فکر ش رو می کردی.
بعد بنشینی و با خودت فکر کنی که : حالا که دیگه نمی خوام به چیزی برسم باید چه کنم؟
اولین جوابی که به ذهن من رسید این بود که : گور بابای بچه ی خودم اند اوری ثینگ الز!
بلند شدم و یه مشت قرص بالا رفتم و مثل احمق ها نیم ساعت بعدی که سر گیجه و حالت تهوع به حس هایم اضافه شد دست م را گذاشتم زیر چانه م و فقط به تلویزیون خاموش خیره شدم و به تنها کسی که میخواستم حقیقت را بداند اس ام اس زدم که : هی بوی! گود بای اند هو ا نایس لایف! آیم لیوینگ!
اون هم گفت که : هو ا نایس تریپ!
و من گفتم : این تریپ نیست اسکل! گمونم تموم میشه. یا حداقل به آدمی که قراره بره این جا میگن رفته تبعید نه تریپ. چی میشد خارجی ش؟ به قول تو بانیشمنت گمونم.
باز هم شوخی ش گرفت که : چقد بهت گفتم سمت این سیاست کوفتی نرو.
جواب دادم : آشغال من الان سی و پنج دقیقه از خوردن حدود هفده تا قرص خوردنم گذشته و گمون کنم تموم میشه الانا.
تازه در همان حدود بود که جدی گرفته شدم. چون جواب بعدی این بود که : دبلیو تی اف! تو ... خوردی که خوردی؟ چه ... ی خوردی؟
گفتم : قرار نشد دم آخری اینطوری با من زر بزنی. من خودم استاد زر زدنم. خواستم پس فردا که فهمیدی تو کم کم به بقیه بگی که بعدش داستان هام معروف شه حداقل.
گفت : شات د ... آپ و گو تو هل! - نه هل نه - هاسپیتال!
گفتم : برو عامو من دیگه نمی تونم حرف بزنم. لذت خاصی داره که خودت تموم ش میکنی. تا قبل از بیست و هشت تو هم انجام بده.
فکر کنم زنگ خانه را زدند و من بلند شدم که در را باز کنم که همان جا افتادم غش کردم و بعد آن قدر بالا آوردم که اگر " د بوی " نرسیده بود و از حلق م خارج نمی کرد آن آشغال ها را خیلی زودتر از اثر قرص ها از خفه گی می مردم.
چند روز ست که در مراقبت کامل م؟ یادم نمی آید.
- ۹۱/۰۹/۱۶