یک جای عادی

نوشته های من یا گاهی نوشته های خوبی که به چشم م میان

یک جای عادی

نوشته های من یا گاهی نوشته های خوبی که به چشم م میان

نوشتن ذهن م رو مرتب می کنه. شاید نوشته هام تاثیر مهم ی در زندگی کسی نداشته باشن اما حال خودم رو خوب میکنه. این نوشته ها شاید واقعیت نباشن و شاید باشن.

می گذشتم و ...

چهارشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۱، ۰۴:۰۰ ب.ظ
عطری به صورت م خورد و بازگشتم. تو نبودی و من ایستادم. اطراف را نگاه کردم. حتی آن سوی خیابان را با چشم های به دنبال ت گشتم. اما انگار این جا بوی عطرت همه جا پخش شده یا شاید حس بویایی من خراب شده. شاید هم من پر از تو شده م که این طور بوی ت را گرفته م.
  • محمد ابراهیمی

نظرات  (۲)

گاهی آنقدر به تو فکر می کنم که فکر می کنم کنارم ایستاده ای و نگاهم می کنی...
گاهی بی اراده دستم به گوشی می رود و ...
ناگهان یادم می آید که...
تو هیچگاه بر نمیگردی....
پاسخ:
چقدر قشنگ:-)

خوب نبود.

پاسخ:
خب بگید دیگه کجاش خوب نیست ش،یاد بگیرم منم
بد نیست ش:-)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">