می گذشتم و ...
چهارشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۱، ۰۴:۰۰ ب.ظ
عطری به صورت م خورد و بازگشتم. تو نبودی و من ایستادم. اطراف را نگاه کردم. حتی آن سوی خیابان را با چشم های به دنبال ت گشتم. اما انگار این جا بوی عطرت همه جا پخش شده یا شاید حس بویایی من خراب شده. شاید هم من پر از تو شده م که این طور بوی ت را گرفته م.
- ۹۱/۰۹/۰۱
گاهی بی اراده دستم به گوشی می رود و ...
ناگهان یادم می آید که...
تو هیچگاه بر نمیگردی....