یک جای عادی

نوشته های من یا گاهی نوشته های خوبی که به چشم م میان

یک جای عادی

نوشته های من یا گاهی نوشته های خوبی که به چشم م میان

نوشتن ذهن م رو مرتب می کنه. شاید نوشته هام تاثیر مهم ی در زندگی کسی نداشته باشن اما حال خودم رو خوب میکنه. این نوشته ها شاید واقعیت نباشن و شاید باشن.

بیا با هم بخندیم

دوشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۱، ۰۵:۰۰ ب.ظ

اگر پاییز باشد و هوا ابری و گرفته و تو تنها در مترو نشسته باشی و کاری جز فکر کردن به او نداشته باشی موسیقی بهترین چیز ست که می تواند حواس ت را پرت کند. فکر کردن به فاصله ها از عذاب آور ترین چیز های دنیا ست و اگر موسیقی را مثل یک مخدر به خون تزریق کنی خیلی بهتر ست تا فکر ت را با فاصله های زیاد پر کنی. فاصله که می گویم تو در ذهن ت نیاور که از این جا تا خود کانادا. گاهی می شود در پنج سانتیمتری طرف مقابل نشسته باشی، حتی تر این که وقتی خم می شوی چیزی را برداری تن ت به تن ش بخورد اما فاصله باشد بین تان. یا این که این ارتباط ی که در ش فاصله نیست به مدت محدود قرار باشد. آن وقت ست که فاصله به نظر ت می آید. و تا چه حد هم اذیت کننده در نظرت می آید. مثل خار.

حالا اگر قرار باشد که ببینی ش و باتری گوشی ت خراب باشد و تا چند وقت بعد که مثل سال کش می آید او را نبینی مجبوری گوشی ت را به امید گرفتن عکسی از چهره ش خاموش کنی. آن وقت تمام مدت کار ت می شود فکر کردن به فاصله. البته شیرینی آن لحظه که دوربین را می گیری جلوی صورت خودت و خودش و به بهانه ی این که می خواهی در عکس صورت هر دو کامل بیفتد سر ت را به سر ش نزدیک می کنی لذت بزرگی دارد.

  • محمد ابراهیمی

نظرات  (۶)

خیلی خوب بود این نوشته ات...حس دلتنگی و فاصله رو میشه فهمید...

چیز دیگه ای نمیگم...مرسی:)

پاسخ:
:-)
چه خوب که می تونم هنوز حس ها رو خوب منتقل کنم
  • اندراحوالات من و اینجانب
  • عاشقانه های جالبی اند . زیبا بود ، لذت بردم .
    پاسخ:
    :-)
    ای بابا
    به نوشته های شما که نمیرسه
    ولی من نفهمیدم چه حسی بوده شاید به خاطر دغدغه های فکریم باشه و امتحاناتم که نمی تونم حواسمو جمع کنم ولی احتمالا با تقریب خوبی نوشته ی خوبی بوده و قابل تعریف اما من نظری در این مورد ندارم
    پاسخ:
    :-)
    منتظر نظرات شما پس از پایان امتحانات هستیم:-))
    البته اگر که تموم بشه امتحانای شریف
    تموم شدن؟
    من و این همه خوشبختی محاله
    پاسخ:
    منم میگم
    تا اون جا که میدونم غیر ممکن ه تموم شدن شون
    پس ایشالا تابستون در خدمت تون هستیم:-)
    برای من زمان این شکلی تعریف نشده که تابستون و تعطیلی یعنی رهایی از درس
    متاسفانه یا خوشبختانه من تابستون هم درس میخونم
    البته بدون استاد و اجبار امتحان 
    برنامه ریزی می کنم که هم درسای ترم بعدمو بخونم هم کتابایی که دوست دارم
    اسم کتابایی هم که دوست دارم رو نمی گم که یه وقت شما هم خوشتون نیاد 

    پاسخ:
    ممنون
    البته گمونم کتابایی که شما خوشتون بیاد میشه مثلا چگونه در تابستان با برنامه ریزی خوب درس بخوانیم
    من خوشم نمیادش:-)
    اشتباه فکر میکنید
    در مورد آدما انقدر زود قضاوت نکنید
    یکی از کتابایی که تابستون امسال خوندم مبانی الکترونیک دکتر رضوی بود و یکی دیگه اش آموزش خط پهلوی دکتر فریدون جنیدی
    دیوان حافظ نصفه موند بوستان چهار باب و گلستان هم چهار باب
    اینا هم نصفه موندند

    پاسخ:
    حقیقت ش رو بگم اون شوخی بودش
    ولی خب خیلی خوبه که شما حافظ میخونی
    اما چیزایی مثل حافظ و سعدی به نظرم بهتره در طول زنده گی خونده بشن
    مزه مزه بشن هی
    نه این که هول هولکی بخوای بدی برن بالا و اینا

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">